سپیده میگه به کمک بهیار لقمان گفتم از مریض ای کی جی بگیر.
دیدم خیلی بد گرفت.ای کی جی اینجوری بود ژوژی ژوژی
پاره کردم گفتم یکی دیگه بگیر
از دست این بلاگفا...برچسب : نویسنده : 3felanmajboorame بازدید : 15
دوستم میگه تاکیکارد بودم.رفتم دکتر گفت سوفل میشنوم.
تو دلم گفتم تموم شد دیگه نمیتونم بچه دار شم.
بعد رفتم اکو دیدم چیز خاصی نبود خدا روشکر
از دست این بلاگفا...برچسب : نویسنده : 3felanmajboorame بازدید : 4
شیما میگه رفتیم قشم اسپرسو ساز داشت خیلی ارزون بود ولی نخریدیم
میگم چرا؟
میگه شکیلا گفت نخریم.بعد میکه میبینی سیاست خونه رو شکیلا تعیین میکنه.گفت الان هرچی بخریم میره رو جهاز شهلا
برچسب : نویسنده : 3felanmajboorame بازدید : 5
سمانه میگه دوستای رشتم اینجورین که بهشون بگم بیاین بریم دورترین نقطه رشت کباب میان.ولی بگم بیاین بریم سینمای همین بغل نمیان. از کتابم که کلا فرارین
برچسب : نویسنده : 3felanmajboorame بازدید : 3
شیرین سپ میگه تو اورژانس مریض اومد
رزیدنت روان گفت اردر روان گذاشتی تاحالا؟
گفتم نه.مث قبلیاس؟
یهو جیغ زد که نه ولش کن.نیمخواد بذاری خودم میذارم.
بعد میگه اردر گذاشت که اطراف بیمار بد ساید داشته باشه.وسایل تیز و برنده رو از دسترسش بردارید....
میگه اینم شد اردر؟فک کردم چه داروهایی میخواد بذاره،همه دوز موز
برچسب : نویسنده : 3felanmajboorame بازدید : 12
من کشیک عفونی بودم شیرین س روان
بهش میگم یکی از آرزوهام اینه که الان کشیک نباشم.بهم کمک کن شیرین.یه کاور ساده میخوام
میگه یه کاور ساده 200 خرجشه.
بهش میگم کاور رایگان میخوام.
میگه بابا نون هم میگیری 200 پول پلاستیک باید بدی.
میگم باشه یه کاور نسیه میخوام.
میگه نمیشه
بهش میگم خوب مزدمو گذاشتی کف دستم.بعد هفت سال یه چی ازت خواستما
برچسب : نویسنده : 3felanmajboorame بازدید : 11
هدی ب اومده بود اتاقم
دچار دیاره شده بود.رفتم واسش قرص بگیرم.
اتاق کناری رو تو راهرو دیدم.بهش میگم هیوسین دارین؟
یهو یکی از تو اتاقش داد زد من دارم.
گفتم تو کی هستی؟
گفت فریبا
برچسب : نویسنده : 3felanmajboorame بازدید : 3
برچسب : نویسنده : 3felanmajboorame بازدید : 3
دوستم میگه طرف گفته وقتی همه چی اوکی شد باید عکساتو واسم بفرستی
میگه بهش گفتم من از خوارجم.میخوام قوانین اسلام رو شدید تر رعایت کنم
از دست این بلاگفا...برچسب : نویسنده : 3felanmajboorame بازدید : 15
دوستم واسش خاستگار اومده.
میگه بعدش پسره زنگ زد گفت نظر خونواده شما چی بود بعد جلسه خاستکاری؟
گفتم همه مخالف بودن
اونم گفت چه جالب خانواده ما همه مخالف بودن.
بعد پسره گفته خب میگی هرکی چرا مخالفه منم گفتم.
بعد اونم گفت منم بگم هرکی چرا مخالفه؟
بعد میگه گفت مامانم به این دلیل.بابام به فلان دلیل.خواهرمم میگه چون تو میخوایش من حرفی ندارم.
بهش میگم جاری ت چی؟اون مخالف نبود
میگه همین مونده جاری م بیاد واسه ازدواج من نظر بده
برچسب : نویسنده : 3felanmajboorame بازدید : 3